این پروژه کارشانسی ارشد دیگه رسما داره روی اعصاب من راه میره. هر کاری میکنم تمام نمیشه. فصل آخرش که نتیجه گیری و پیشنهادات است رو نمیدونم چجوری ببندم که همه چی به خوبی و خوشی تمام بشه. راستش از کارم اون نتیجه ای که باید رو نگرفتم و حالا باید یه جورایی عدد سازی کنم. چیکار کنم دیگه ، وقتی آدم به هر دری میزنه که جواب بگیره و نمیشه دیگه باید از این کارها هم بکنه. اصلا تقصیر خودم بود که نرفتم یه پروژه گلابی بردارم. مثلا مثل خیلیها برم حل CFD یه شکل خاص از معادله ناویراستوکس رو بردارم که بجز من 3 میلیارد نفر دیگه هم انجامش داده باشن و مطمئن باشم که حتما جواب داره و جوابهاش بدست آمده.
دقیقا مثل دوره لیسانسم که یه پروژه گنده تر از دهنم برداشته بودم و رسما سرویس شدم بتونم تمامش کنم تو فوق لیسانس هم دوباره همون اشتباه (بخونید غلط) رو کردم و در جهت هر چه بیشتر گسترده تر کردن مرزهای دانش نوین و کمک به جامعه علمی جهانی و برداشتن باری سترگ از دوش دانشمندان علم رسانایی گرمایی وظیفه دینی و ملی و جهانی خود دانستم تا ضمن بیعتی دوباره با آرمانهای بلند و انقلابی بنیانگذار جمهوری اسلامی و شهدای جنگ تحمیلی پا در عرصه علم نانو تکنولوژی گذاشته، فرمولی را برای رسانایی نانوسیالات کشف کنم که تا کنون هیچ بنی بشری موفق به کشف آن نشده !!! باشد که بدین طریق بتوانم مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب بزنم تا این یاوه گویان این خیال خام را از ذهن خود خارج کنند که تنها خودشان توانسته اند به چنین کشفی نایل ننننشوند بلکه ما هم نمیتوانیم .
آخه یکی نیست به من بگه پسره ............ (این سه نقطه یعنی ناسزا به خودم که چون بار اخلاقی منفی برای کودکان زیر 25 سال داشت حذفش کردم) ، به تو چه که مرزهای دانش رو گسترش بدی . تو مرزهای دانش رو از اینی که هست کوچیکتر نکن گسترشش حالا پیش کش . خلاصه بعد از خوندن 100 تا مقاله و چندتا کتاب بی ربط و با ربط و پدرم در اومدن برای این که حداقل یکی رو پیدا کنم که بتونه یه کمی جواب سوالهای من رو بده و ماهها بالا پایین شدن برای نوشتن بیش از 1400 خط برنامه به زبان ++C و بارها و بارها اجرا گرفتن، آخرش هم تقریبا هیچی ... . شما بودید چه خالی بهتون دست می داد بعد از صرف اینهمه وقت و انرژی و اعصاب جوابی از کارتون نگیرید. قسمت بد قضیه حالا میتونه اینجا باشه که یکی از این اساتید ممتحن محترم فکر کنه که من هیچ کار خاصی نکردم و بخواد کار رو کلا ببره زیر سوال . آقا دوست دارم یکیشون همچین فکری به ذهنش خطور کنه و خدایی ناکرده به زبون بیاره تا من همونجا حسابش رو برسم حالش رو بگیرم . (یا به قول بچه ها گفتنی ، بشورمش و پهنش کنم روی بند . : دی) .
خلاصه شبهای قدر و شب استجابت دعا . میگن هر کی تو این شبها برای باز شده گره کار مومنی دعا کنه خدا در اون دنیا چند تا حوری و غلمان اضافی براش نگه میداره . پس بشتابید که هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم . (بنیاد امور درماندگان خاص، شماره حساب 11111 بانک رفاه کارگران) . اتفاقا یه حدیث متواتر هم در این زمینه داریم که میگه : خیرالامور اوسطها . حالا ربطش چیه من نمیدونم خودتون پیدا کنید . در ضمن حدیث که حتما نباید ربط دار باشه .
من برم فصل آخر رو تکمیل کنم که کارم از دعا و نذر و ندیفه گذشته.